3- صدا و سیما و مدیریت کشور
به نظر من سیاست کلى صدا و سیما باید تقویت مدیریتهاى اجرایى کشور باشد. من توصیه نمىکنم که صدا و سیما ضعفها و نارسایىها و کمبودها و خداى نکرده خیانتها را پوشیده بدارد؛ نه، ضعفها را هم بگوید؛ دردهایى که جلوى چشم مردم است، عیبى ندارد صدا و سیما به آنها بپردازد؛ منتها طرح این دردها و ضعفها و نارسایىها باید بهگونهیى باشد که اولاً مردم را مأیوس نکند، ثانیاً مدیریت را تضعیف نکند.
توفیقات دولت را بگویید. نشان دادن توفیقات و پیشرفتهاى کشور حتماً نباید از زبان مسؤولان و دستاندکاران باشد. فرضاً رئیسجمهور مىرود و طرحى را افتتاح مىکند. این افتتاح، گنگ است و معلوم نیست چیست. وقتى آسفالت خیابانى خراب مىشود و مىخواهید آن را در خبر منعکس کنید، مثلاً مىروید با تاکسىدار مصاحبه مىکنید و او مىگوید چرخ ماشینم در این چاله افتاد؛ یکى دیگر مىگوید زمستان در اینجا آب جمع شده بود و ترشح کرد به لباس مردم. خلاصه با ده نفر مصاحبه مىکنید تا مشخص شود این چاله چقدر چیز بدى است. پس در مورد پیشرفتها و توفیقات هم همین میکروفون را بگیرید جلوى کسانى که از این پیشرفتها بهرهمند و برخوردار مىشوند. صِرف اینکه مدیر مربوطه بیاید بگوید در راهاندازى فلان طرح براى پانصد نفر، هزار نفر یا پنجهزار نفر شغل ایجاد شد، کافى نیست؛ باید موضوع را تبیین کرد.
هدف ما باید تقویت مدیریت اجرایى کشور باشد. گفتم و تکرار هم مىکنم: ضعفها و نقصها هم باید گفته شود تا مردم تصور نکنند اینجا بوقى است که بنا دارد فقط از حکومت تعریف کند؛ منتها گفتنِ علاججویانه و دلسوزانه، نه ستیزهجویانه. طرح غلط مشکلات، مضر است. طرح سؤالهایى که پاسخ ندارد، مضر است. البته گاهى شگردهاى قشنگى زده مىشود. همین چند روز قبل دیدم که پس از جلسهى رؤساى سه قوه، راجع به مفاسد اقتصادى با آنها مصاحبه کردند. کار قشنگِ جالبِ تمیزِ همهجانبه و هوشمندانه و زِبلوارى از آب درآورده بودند؛ خوب بود و اتفاقاً تأثیر هم کرد. آدم از اینطور کارها لذت مىبرد. خیلى خوب، الان دارند همان کار شماها را دنبال مىکنند؛ اینها هم به نحوى منعکس شود. البته شما مىتوانید با همین نحوهى طرح، به شکل هوشمندانه مدیران را هم هدایت کنید. مدیران گاهى نقص کار خودشان را نمىدانند. طرح نواقص کار از زبان منصفانه و بیطرفانهى شما مىتواند به آنها کمک کند.
4- صدا و سیما و علم
اشاره کردم که علم مقولهى بسیار مهمى است. امروز انسان وقتى به راههاى مختلف براى پیشرفت کشور نگاه مىکند، مىبیند همه منتهى مىشود به علم. لعنت خدا بر کسانىکه در طول دهها سال کشور را از پیشرفت علمى باز داشتند. وقتى پیشرفت علمى وجود داشته باشد، پیشرفت فناورى را هم با خودش مىآورد، و پیشرفت فناورى هم کشور را رونق مىدهد و در جامعه نشاط بهوجود مىآورد. اگر علم نباشد، هیچچیز نیست؛ و اگر فناورى هم باشد، فناورىِ عاریهیى و دروغى و وامگرفتهى از دیگران است؛ مثل صنعتهاى مونتاژى که وجود دارد. علم را باید رویانید. بهنظر من رسانه مىتواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینههاى مختلف - چه در زمینهى فنى و چه در زمینهى انسانى و غیره - نقش ایفا کند. شما مىتوانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامهریزىشده دنبال کنید؛ به بحثهاى منطقى و مفید دامن بزنید؛ کرسىهاى نوآورى را تلویزیونى کنید و چهرههاى علمىِ نوآورِ خوب را مطرح نمایید.
خدا رحمت کند آقاى احمد بیرشک را - نمىدانم شماها با ایشان آشنا بودید یا نه - پیرمرد جالبى بود. ما پیرىِ ایشان را دیدیم و درک کردیم؛ اگرچه از نوجوانى با اسم و کتابهاى ایشان در مدرسه آشنا بودیم. پیرمرد در نود و چند سالگى، پُر تحرک و پُرتلاش بود. من از او خیلى خوشم مىآمد. ایشان با من هم ملاقات کرده بود. از جمله چیزهایى که من از این پیرمرد دیدم و خیلى لذت بردم، این بود که چند سال قبل تلویزیون به مناسبتى با او مصاحبه کرد و گزارشگر به او گفت توصیهیى به جوانها بکنید. این پیرمرد مثل یک جوان، جوانها را توصیه کرد به درس خواندن و علم آموختن. من خیلى خوشحال شدم. گفتم از طرف من بهخاطر همین دو کلمه توصیه، از آقاى احمد بیرشک تشکر کنید. ببینید یک پیرمردِ معتقد به علم و پیشرفت علمى و تحرک جوانها، یک جمله حرفش مىتواند یک عالم تأثیر بگذارد. بهنظر من شما در مقولهى علم، مطلقاً بىطرف نیستید؛ جزو مسؤولیتهاى مهم شماست که باید مسألهى علم را دنبال کنید.