سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم از خدا بترسید که چه بسیار آرزومند که به آرزوى خود نرسید ، و سازنده‏اى که در ساخته خویش نیارمید ، و گردآورنده‏اى که به زودى گردآورده‏ها را رها خواهد کرد و بود که آن را از راه ناروا فراهم آورد ، و حقى که به مستحقش نرساند ، از حرام به دست آورد و گناهش بر گردنش ماند . با گرانى بار بزه ، باز گردید ، و با پشیمانى و دریغ نزد پروردگار خود رسید . « این جهان و آن جهان زیانبار ، و این است زیان آشکار . » [نهج البلاغه]

نقد رسانه

3- صدا و سیما و مدیریت کشور

به نظر من سیاست کلى صدا و سیما باید تقویت مدیریت‏هاى اجرایى کشور باشد. من توصیه نمى‏کنم که صدا و سیما ضعف‏ها و نارسایى‏ها و کمبودها و خداى نکرده خیانتها را پوشیده بدارد؛ نه، ضعف‏ها را هم بگوید؛ دردهایى که جلوى چشم مردم است، عیبى ندارد صدا و سیما به آنها بپردازد؛ منتها طرح این دردها و ضعف‏ها و نارسایى‏ها باید به‏گونه‏یى باشد که اولاً مردم را مأیوس نکند، ثانیاً مدیریت را تضعیف نکند.

توفیقات دولت را بگویید. نشان دادن توفیقات و پیشرفتهاى کشور حتماً نباید از زبان مسؤولان و دست‏اندکاران باشد. فرضاً رئیس‏جمهور مى‏رود و طرحى را افتتاح مى‏کند. این افتتاح، گنگ است و معلوم نیست چیست. وقتى آسفالت خیابانى خراب مى‏شود و مى‏خواهید آن را در خبر منعکس کنید، مثلاً مى‏روید با تاکسى‏دار مصاحبه مى‏کنید و او مى‏گوید چرخ ماشینم در این چاله افتاد؛ یکى دیگر مى‏گوید زمستان در این‏جا آب جمع شده بود و ترشح کرد به لباس مردم. خلاصه با ده نفر مصاحبه مى‏کنید تا مشخص شود این چاله چقدر چیز بدى است. پس در مورد پیشرفتها و توفیقات هم همین میکروفون را بگیرید جلوى کسانى که از این پیشرفتها بهره‏مند و برخوردار مى‏شوند. صِرف این‏که مدیر مربوطه بیاید بگوید در راه‏اندازى فلان طرح براى پانصد نفر، هزار نفر یا پنج‏هزار نفر شغل ایجاد شد، کافى نیست؛ باید موضوع را تبیین کرد.

هدف ما باید تقویت مدیریت اجرایى کشور باشد. گفتم و تکرار هم مى‏کنم: ضعف‏ها و نقص‏ها هم باید گفته شود تا مردم تصور نکنند این‏جا بوقى است که بنا دارد فقط از حکومت تعریف کند؛ منتها گفتنِ علاج‏جویانه و دلسوزانه، نه ستیزه‏جویانه. طرح غلط مشکلات، مضر است. طرح سؤالهایى که پاسخ ندارد، مضر است. البته گاهى شگردهاى قشنگى زده مى‏شود. همین چند روز قبل دیدم که پس از جلسه‏ى رؤساى سه قوه، راجع به مفاسد اقتصادى با آنها مصاحبه کردند. کار قشنگِ جالبِ تمیزِ همه‏جانبه و هوشمندانه و زِبل‏وارى از آب درآورده بودند؛ خوب بود و اتفاقاً تأثیر هم کرد. آدم از این‏طور کارها لذت مى‏برد. خیلى خوب، الان دارند همان کار شماها را دنبال مى‏کنند؛ اینها هم به نحوى منعکس شود. البته شما مى‏توانید با همین نحوه‏ى طرح، به شکل هوشمندانه مدیران را هم هدایت کنید. مدیران گاهى نقص کار خودشان را نمى‏دانند. طرح نواقص کار از زبان منصفانه و بیطرفانه‏ى شما مى‏تواند به آنها کمک کند.

4- صدا و سیما و علم‏

اشاره کردم که علم مقوله‏ى بسیار مهمى است. امروز انسان وقتى به راه‏هاى مختلف براى پیشرفت کشور نگاه مى‏کند، مى‏بیند همه منتهى مى‏شود به علم. لعنت خدا بر کسانى‏که در طول ده‏ها سال کشور را از پیشرفت علمى باز داشتند. وقتى پیشرفت علمى وجود داشته باشد، پیشرفت فناورى را هم با خودش مى‏آورد، و پیشرفت فناورى هم کشور را رونق مى‏دهد و در جامعه نشاط به‏وجود مى‏آورد. اگر علم نباشد، هیچ‏چیز نیست؛ و اگر فناورى هم باشد، فناورىِ عاریه‏یى و دروغى و وام‏گرفته‏ى از دیگران است؛ مثل صنعت‏هاى مونتاژى که وجود دارد. علم را باید رویانید. به‏نظر من رسانه مى‏تواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینه‏هاى مختلف - چه در زمینه‏ى فنى و چه در زمینه‏ى انسانى و غیره - نقش ایفا کند. شما مى‏توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامه‏ریزى‏شده دنبال کنید؛ به بحثهاى منطقى و مفید دامن بزنید؛ کرسى‏هاى نوآورى را تلویزیونى کنید و چهره‏هاى علمىِ نوآورِ خوب را مطرح نمایید.

خدا رحمت کند آقاى احمد بیرشک را - نمى‏دانم شماها با ایشان آشنا بودید یا نه - پیرمرد جالبى بود. ما پیرىِ ایشان را دیدیم و درک کردیم؛ اگرچه از نوجوانى با اسم و کتابهاى ایشان در مدرسه آشنا بودیم. پیرمرد در نود و چند سالگى، پُر تحرک و پُرتلاش بود. من از او خیلى خوشم مى‏آمد. ایشان با من هم ملاقات کرده بود. از جمله چیزهایى که من از این پیرمرد دیدم و خیلى لذت بردم، این بود که چند سال قبل تلویزیون به مناسبتى با او مصاحبه کرد و گزارشگر به او گفت توصیه‏یى به جوانها بکنید. این پیرمرد مثل یک جوان، جوانها را توصیه کرد به درس خواندن و علم آموختن. من خیلى خوشحال شدم. گفتم از طرف من به‏خاطر همین دو کلمه توصیه، از آقاى احمد بیرشک تشکر کنید. ببینید یک پیرمردِ معتقد به علم و پیشرفت علمى و تحرک جوانها، یک جمله حرفش مى‏تواند یک عالم تأثیر بگذارد. به‏نظر من شما در مقوله‏ى علم، مطلقاً بى‏طرف نیستید؛ جزو مسؤولیتهاى مهم شماست که باید مسأله‏ى علم را دنبال کنید.




عرفان ::: یکشنبه 87/4/23::: ساعت 3:1 عصر

برنامه‏ریزى و ایجاد چشم‏انداز

این مأموریت و این اهداف کلان تا چه مدتى بناست تحقق پیدا کند؟ اعتقادم این است که باید برنامه‏ریزى کرد و چشم‏انداز درست کرد و آماده شد براى حرکتى که اهدافش اینهاست. این اهداف ممکن است در طول ده سال تحقق پیدا کند؛ هیچ مانعى ندارد. براى این کار، ده سال، زمان زیادى نیست؛ مثل چشم به‏هم‏زدنى مى‏گذرد. گاهى انسان در مدت ده سال، هشت سال یا پنج سال، تلاش و فعالیتِ لازم و برنامه‏ریزى شده را انجام نداده؛ بعد وقتى به اواخر دوره مى‏رسد، مى‏بیند دستش خالى است. اگر برنامه‏ریزى شود، انسان پیشرفت را به چشم خودش مشاهده مى‏کند؛ مثل رویش یک درخت.

من در این‏جا چند سرفصل مهم را عرض مى‏کنم تا مشخص شود نسبت رسانه با این موضوعات چیست. خوب است نسبت رسانه با این موضوعات مورد تأمل قرار گیرد. من اینها را مطرح مى‏کنم؛ شما رویش فکر و مطالعه و کار کنید:

1- صدا و سیما و اخلاق‏عمومى‏

هویت حقیقى جامعه، هویت اخلاقى آنهاست؛ یعنى در واقع سازه‏ى اصلى براى یک اجتماع، شاکله‏ى اخلاقى آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شکل مى‏گیرد. ما باید به اخلاق خیلى اهمیت بدهیم. صدا و سیما در زمینه‏ى پرورش و گسترش و تفهیم و تبیین فضیلت‏هاى اخلاقى باید برنامه‏ریزى کند؛ یکى از اهداف صدا و سیما در همه‏ى برنامه‏ها باید این باشد.

اخلاق‏هاى رفتارى افراد جامعه؛ مثل انضباط اجتماعى، وجدان کارى، نظم و برنامه‏ریزى، ادب اجتماعى، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران - این‏که دیگران حقى دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکى از خلقیات و فضایل بسیار مهم است - کرامت انسان، احساس مسؤولیت، اعتماد به نفس ملى، شجاعت شخصى و شجاعت ملى، قناعت - یکى از مهمترین فضایل اخلاقى براى یک کشور قناعت است، و اگر امروز ما در برخى زمینه‏ها دچار مصیبت هستیم، به‏خاطر این است که این اخلاق حسنه‏ى مهم اسلامى را فراموش کرده‏ایم - امانت، درستکارى، حق‏طلبى، زیبایى‏طلبى - یکى از خلقیات خوب، زیبایى‏طلبى است؛ یعنى به دنبال زیبایى بودن، زندگى را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگى را و هم باطن زندگى را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر - نفى مصرف‏زدگى، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم.

اینها خلقیات و فضایل اخلاقى ماست. صدا و سیما خودش را متکفل گسترش این خلقیات بداند. شما در هر برنامه‏یى که مى‏سازید، در هر سریال تلویزیونى، در هر محاوره، در هر میزگرد، در هر گفتگوى تلفنى و در هر گزارش، متوجه باشید که این فضایل تقویت شود؛ این چیزها نقض و زیر پا انداخته نشود.

2- صدا و سیما و دین‏

راجع به دین مردم، صدا و سیما چه نقش و چه موضع و چه مسؤولیتى دارد؟ طبیعتاً از وظایف صدا و سیما، ارتقاء معرفت دینى و ایمان دینى است. معرفت و ایمان با هم تفاوت دارد. هم ایمان مردم باید تقویت شود، هم معرفت و شناخت آنها. باید توجه داشت ایمانى که مردم پیدا مى‏کنند، سست، عوامانه، سطحى و قشرى نباشد؛ بشدت از این پرهیز شود. اکتفا نشود به تغلیظ احساسات مردم و تشریفات افراطى. تأکید بر این چیزها به‏طور افراطى، اصلاً مفید نیست و به‏هیچ‏وجه تبلیغ دین محسوب نمى‏شود. این را پایه‏ى کار قرار دهید و حالا برگردید به برنامه‏هاى دینىِ صدا و سیما؛ ببینید چه کار باید بکنید و چه کار باید نکنید.

برنامه‏ى دینى باید نسبت به دین شبهه‏زُدا باشد، نه شبهه‏زا. من گاهى بعضى از بیانات دینى را از تلویزیون یا از رادیو گوش مى‏کنم و مى‏بینم شبهه ایجاد مى‏کند! حدیث سستى، حرف نامعقولى، مطلبى که در جمع مثلاً بیست نفرى یا پنجاه نفره‏ىِ یک عده مؤمنِ مخلص، گفتنش خوب است و ایمان آنها را زیاد مى‏کند، در سطح میلیونىِ مردم به زبان آوردن، جز این‏که ایمان عده‏یى را سست و در ذهنشان تردید ایجاد کند، هیچ فایده‏ى دیگرى ندارد. از این چیزها باید پرهیز کرد. بیان دینى و تبیین دینى باید شبهه‏زدا، روشن، قوى، هنرمندانه و متنوع باشد؛ شبهه‏زا و کلیشه‏یى نباشد. بیان دینى باید در همه‏ى سطوح، صحیح باشد. درست است که ما تبیین دینى را در سطح نخبگان، در سطح متوسط، در سطح پایین و در سطح کودکان داریم، اما همان چیزى که در سطح کودکان است، مطلقاً باید صحیح باشد. شما در کلاس اول به بچه یاد مى‏دهید دو بعلاوه‏ى دو، مى‏شود چهار؛ وقتى هم که بچه به منتهاالیه قله‏ى ریاضیات و دانش ریاضى مى‏رسد، باز هم دو بعلاوه‏ى دو، مى‏شود چهار؛ تغییر پیدا نمى‏کند. بنابراین آنچه در زمینه‏ى دین به کودک یا به انسانِ عامى تفهیم مى‏کنیم، مطلقاً نباید غلط باشد تا بعد در ارتقاء معرفت دینى ببیند آن حرف، نادرست بوده است؛ نه، باید درست گفت؛ منتها ساده. بنابراین، حرف دینى در همه‏ى سطوح باید صحیح باشد.

براى مراسم دینى، اعیاد و عزادارى‏ها برنامه‏ریزىِ هوشمندانه بشود. بعضى از برنامه‏هایى که اجرا مى‏شود، کاملاً ناهوشمندانه است. راجع به حضرت جواد چه صحبتى در تلویزیون یا رادیو مى‏کنید؟ راجع به امام جواد، امام هادى، امام عسکرى، امام رضا و دیگر ائمه مطالب خیلى خوبى نوشته شده است. بنده که عمرم را در این زمینه‏ها گذرانده‏ام، وقتى به این مطالب نگاه مى‏کنم، استفاده مى‏کنم و لذت مى‏برم؛ چرا از اینها استفاده نمى‏شود؟ نوشته‏هاى خوب، تحقیقات خوب و مطالب شیوا و ایمان‏آور در این زمینه‏ها فراوان است. گاهى انسان برنامه‏یى را مى‏بیند که شخصى با شدّ و مدّ و در قالب یک قطعه‏ى ادبى، فرضاً راجع به امام موسى‏بن‏جعفر حرف مى‏زند که هیچ معنا ندارد. این‏گونه برنامه‏ها نه ایمان کسى را زیاد مى‏کند، نه لذتى دارد و نه در آن، هنر نویسندگى - به معناى حقیقى کلمه - به‏کار رفته. چرا ما این برنامه‏ها را پخش مى‏کنیم؟ یک نفر با صداى نرم و ملایم و معصومانه - شماها متخصص این کارها هستید؛ هر صدایى براى هر برنامه‏یى مناسب نیست - به‏جاى صداى آن‏طورى، چند فضیلت ِ با سند درست و منطقى از امام موسى‏بن‏جعفر نقل کند و زندگى آن حضرت را شرح دهد؛ انسان گوش مى‏کند، لذت مى‏برد؛ معرفت و محبتش زیاد و دلش از شنیدن مناقب این بزرگواران روشن مى‏شود. اگر برنامه‏هاى دینى خوب ادا شود، فایده دارد؛ اما اگر بد ادا شود، خنثى نیست؛ نتیجه‏ى بد دارد؛ مثل داستان آن مؤذن بد صدا.

مولوى مى‏گوید: دختر یک مرد مسیحى بشدت عاشق اسلام و دلباخته‏ى معارف اسلامى شد و اسلام آورد. این مرد مسیحى خیلى ناراحت بود. در آن شهر، یک عده مسیحى بودند و یک عده مسلمان. آن شهر، هم مسجد داشت و هم کلیسا. یک روز این مسیحى پیش مؤذن آمد و بعد از این‏که خیلى به او احترام گذاشت، پول و هدیه هم به او داد و گفت از شما خیلى متشکرم. مؤذن تعجب کرد که او از چه تشکر مى‏کند. مرد مسیحى گفت تو من را نجات دادى؛ چون دختر من عاشق و علاقه‏مند به اسلام شده بود؛ اما یک روز وقتى صداى اذان تو را شنید، از اسلام زده شد و گفت اسلامِ این مؤذن را نمى‏خواهم!

ما اگر بد اذان بگوییم، عشاق اسلام را از اسلام مى‏رمانیم. ما باید خوب و خوش‏صدا اذان بگوییم. اذان ما همین معارفى است که مى‏گوییم؛ همین صدا و سیماى ماست.




عرفان ::: دوشنبه 87/3/27::: ساعت 5:39 عصر

جنگ رسانه‏ه

در این وضعیت، رسانه‏ى ملى چه جایگاهى دارد؟ ببینید نقش رسانه‏ى ملى در چنین وضعیتى چقدر اهمیت پیدا مى‏کند. آن روز بنده در آن جلسه گفتم،(3) شماها هم خودتان بهتر از من مى‏دانید؛ امروز جنگ دنیا، جنگ رسانه‏هاست. پیشرفت کارها و سیاستهاى بین‏المللىِ دستگاه‏هاى مختلف و جبهه‏هاى گوناگون، به‏وسیله‏ى تبلیغ، خبرسازى، مفهوم‏سازى و تبیین‏هاى درست و نادرست - یعنى راست و دروغ - دارد انجام مى‏گیرد. تبلیغات، هم قبل از یک حرکت نظامى و اقتصادى، هم در اثناى آن، هم بعد از آن، نیاز وافر دستگاه‏هایى است که مى‏خواهند در دنیا فعال باشند؛ لذا سرمایه‏گذارى هم مى‏کنند، فکر هم مصرف مى‏کنند و دانش هم به‏کار مى‏برند، براى این‏که بتوانند این را گسترش دهند.

ما آماج تهاجم دشمن هستیم‏

یکى از کارهاى بسیار مهمى که امروز در دستور کار آنهاست، تهاجم خبرى، تبلیغى، فرهنگى و اخلاقى به کشور ماست. امروز این تهاجم، اوج تهاجم فرهنگى است. البته مخصوص کشور ما نیست؛ در همه‏جا اینها دارند کار فرهنگى مى‏کنند؛ منتها ما آماج هدف آنها هستیم. بسیارى از هدفهاى استکبار جهانى در زمینه‏هاى تبلیغى و فرهنگى و رسانه‏یى متوجه به ماست؛ ما باید در مقابل اینها خود را مجهز کنیم.

نقش دوگانه‏ى رسانه‏ى ملى‏

رسانه‏ى ما، هم باید ناظر باشد به خنثى کردن کار دشمن در داخل، هم باید ناظر باشد به ضربه‏زدن به دشمن در فضاى عمومى. مى‏بینید رسانه ملى چه نقش مهمى دارد. به‏نظر من همه‏ى تلاشها و کارهایى که در کشور صورت مى‏گیرد، به یک معنا، یک طرف؛ کار رسانه‏ى ملى - یعنى صدا و سیما - طرف دیگر. اینها دو جریان هستند؛ والّا اگر خیلى کار انجام بگیرد، اما رسانه‏ى ملى فعال نباشد، تأثیرش بسیار کمتر از چیزى خواهد بود که باید باشد. بنابراین نقش رسانه، به همین ترتیبى که عرض شد، بسیار مهم است.

مأموریتِ محورى رسانه‏ى ملى‏

ما یک مأموریتِ محورى براى رسانه‏ى ملى قائل هستیم، که الزاماتى دارد و این مأموریت ملى اهداف کلانى را هم با خودش همراه دارد. به‏نظر ما آن مأموریتِ محورى عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاقِ رفتارى جامعه، جهتدهى به فکر و فرهنگ عمومى، آسیب‏زدایى از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت - یعنى روحیه‏دادن - و زدودن احساس عقب‏ماندگى.

القاء احساس عقب‏ماندگى‏

امروز یکى از شگردهاى مهم دشمن، تزریق و القاء احساس عقب‏ماندگى و ناتوانى است. ما در کشور سى‏وپنج میلیون جوان داریم. نخیر؛ بدانند ما به‏هیچ‏وجه عقب نمانده‏ایم. آن روز آقاى رئیس‏جمهور براى من مى‏گفت - البته گزارش عمومى نبود؛ بنده خودم گزارشهاى زیادى دارم - مجموعه‏ى دستاوردهاى ما در ده، بیست سال اخیر، از همه‏ى آنچه در کشورهاى شبیه خودمان - از جمله همه‏ى کشورهاى منطقه - اتفاق افتاده، بالاتر است. این، مسأله‏ى خیلى مهمى است. البته گزارشهایى هم که به بنده داده شده، همین را تأیید مى‏کند. راجع به یک کشور از کشورهایى که ایشان ذکر مى‏کردند، فقط یک مورد به عنوان سؤال و ابهام براى من مطرح بود، که بنا شد آن را هم تحقیق کنند و به من بگویند. ما به‏هیچ‏وجه نباید این احساس را داشته باشیم، و جوان ما نباید احساس کند که عقب‏مانده است؛ باید احساس کند که دارد حرکت مى‏کند، مى‏تازد و جلو مى‏رود؛ عملاً به این کار، به این پیشرفت، به این تازش و به این رو به جلو حرکت کردن تشویق شود.

الزامات مأموریت رسانه‏ى ملى‏

این مأموریت الزاماتى دارد. رسانه‏ى ملى اگر بخواهد به عنوان مهمترین ابزار فرهنگى در کشور، از عهده‏ى این کار بربیاید، باید این چیزها را در خودش تأمین کند: امین نظام باشد، مورد اعتماد مردم باشد، برخوردار از مزیتهاى رقابتى باشد. امروز رقباى ما زیادند؛ چه رقباى منطقه‏یى، چه رقباى بین‏المللى. ما باید در مقابل این رقبا خود را از مزیتهاى رقابتى برخوردار کنیم. ظرفیت بالا در کمّ و کیف محصولات، هر دو مورد نظر است. نباید کمیت، کیفیت را تحت‏الشعاع قرار دهد، و بعکس.

آرایش رسانه‏یىِ کارآمد

الزام دیگر این مأموریت، داشتن آرایش رسانه‏یىِ کارآمد در عرصه‏ى استانى و ملى و بین‏المللى است؛ همین نکته‏یى که آقاى ضرغامى اشاره کردند و گفتند در جاهایى از کمترین حقشان نمى‏توانند برخوردار باشند؛ یعنى شنیدن صداى انقلاب و دیدن چهره‏ى انقلاب. در این‏جا آرایش ما ضعیف است. البته بسیارى از این ضعف‏ها به بیرون از سازمان مربوط مى‏شود، که آن هم موضوع دیگرى است و باید جداً تعقیب کنیم.

آرایش سازمانى و رسانه‏یى ما باید به‏گونه‏یى باشد که بتوانیم همه‏ى کشور را در همه‏ى ابعاد بپوشانیم. این آرایش باید کارآمد باشد؛ داراى قدرت انعطاف براى انطباق با شرایط گوناگون و پیش‏بینى نشده باشد؛ در برخورد با مسائل گوناگون، توانایى، سرعت و چالاکى داشته باشد؛ بتواند موضع خودش را اتخاذ کند و کارساز باشد.

اگر این چیزها تحقق پیدا کند - که هر کدام از اینها شرایط و مقدماتى دارد و باید هم این مقدمات فراهم شود و تحقق پیدا کند - آنگاه شما خواهید توانست هدایت و مدیریت افکار عمومى را از لحاظ فرهنگ و اخلاق و رفتار و روحیه و امثال اینها کاملاً در دست داشته باشید؛ هیچ‏کس نمى‏تواند با شما در این زمینه رقابت کند.

 




عرفان ::: جمعه 87/3/24::: ساعت 6:17 عصر

 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما‏‏

نقش دوگانه‏ى رسانه‏ى ملى‏

رسانه‏ى ما، هم باید ناظر باشد به خنثى کردن کار دشمن در داخل، هم باید ناظر باشد به ضربه‏زدن به دشمن در فضاى عمومى. مى‏بینید رسانه ملى چه نقش مهمى دارد. به‏نظر من همه‏ى تلاشها و کارهایى که در کشور صورت مى‏گیرد، به یک معنا، یک طرف؛ کار رسانه‏ى ملى - یعنى صدا و سیما - طرف دیگر. اینها دو جریان هستند؛ والّا اگر خیلى کار انجام بگیرد، اما رسانه‏ى ملى فعال نباشد، تأثیرش بسیار کمتر از چیزى خواهد بود که باید باشد. بنابراین نقش رسانه، به همین ترتیبى که عرض شد، بسیار مهم است.

مأموریتِ محورى رسانه‏ى ملى‏

ما یک مأموریتِ محورى براى رسانه‏ى ملى قائل هستیم، که الزاماتى دارد و این مأموریت ملى اهداف کلانى را هم با خودش همراه دارد. به‏نظر ما آن مأموریتِ محورى عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاقِ رفتارى جامعه، جهتدهى به فکر و فرهنگ عمومى، آسیب‏زدایى از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت - یعنى روحیه‏دادن - و زدودن احساس عقب‏ماندگى.

القاء احساس عقب‏ماندگى‏

امروز یکى از شگردهاى مهم دشمن، تزریق و القاء احساس عقب‏ماندگى و ناتوانى است. ما در کشور سى‏وپنج میلیون جوان داریم. نخیر؛ بدانند ما به‏هیچ‏وجه عقب نمانده‏ایم. آن روز آقاى رئیس‏جمهور براى من مى‏گفت - البته گزارش عمومى نبود؛ بنده خودم گزارشهاى زیادى دارم - مجموعه‏ى دستاوردهاى ما در ده، بیست سال اخیر، از همه‏ى آنچه در کشورهاى شبیه خودمان - از جمله همه‏ى کشورهاى منطقه - اتفاق افتاده، بالاتر است. این، مسأله‏ى خیلى مهمى است. البته گزارشهایى هم که به بنده داده شده، همین را تأیید مى‏کند. راجع به یک کشور از کشورهایى که ایشان ذکر مى‏کردند، فقط یک مورد به عنوان سؤال و ابهام براى من مطرح بود، که بنا شد آن را هم تحقیق کنند و به من بگویند. ما به‏هیچ‏وجه نباید این احساس را داشته باشیم، و جوان ما نباید احساس کند که عقب‏مانده است؛ باید احساس کند که دارد حرکت مى‏کند، مى‏تازد و جلو مى‏رود؛ عملاً به این کار، به این پیشرفت، به این تازش و به این رو به جلو حرکت کردن تشویق شود.

الزامات مأموریت رسانه‏ى ملى‏

این مأموریت الزاماتى دارد. رسانه‏ى ملى اگر بخواهد به عنوان مهمترین ابزار فرهنگى در کشور، از عهده‏ى این کار بربیاید، باید این چیزها را در خودش تأمین کند: امین نظام باشد، مورد اعتماد مردم باشد، برخوردار از مزیتهاى رقابتى باشد. امروز رقباى ما زیادند؛ چه رقباى منطقه‏یى، چه رقباى بین‏المللى. ما باید در مقابل این رقبا خود را از مزیتهاى رقابتى برخوردار کنیم. ظرفیت بالا در کمّ و کیف محصولات، هر دو مورد نظر است. نباید کمیت، کیفیت را تحت‏الشعاع قرار دهد، و بعکس.

آرایش رسانه‏یىِ کارآمد

الزام دیگر این مأموریت، داشتن آرایش رسانه‏یىِ کارآمد در عرصه‏ى استانى و ملى و بین‏المللى است؛ همین نکته‏یى که آقاى ضرغامى اشاره کردند و گفتند در جاهایى از کمترین حقشان نمى‏توانند برخوردار باشند؛ یعنى شنیدن صداى انقلاب و دیدن چهره‏ى انقلاب. در این‏جا آرایش ما ضعیف است. البته بسیارى از این ضعف‏ها به بیرون از سازمان مربوط مى‏شود، که آن هم موضوع دیگرى است و باید جداً تعقیب کنیم.

آرایش سازمانى و رسانه‏یى ما باید به‏گونه‏یى باشد که بتوانیم همه‏ى کشور را در همه‏ى ابعاد بپوشانیم. این آرایش باید کارآمد باشد؛ داراى قدرت انعطاف براى انطباق با شرایط گوناگون و پیش‏بینى نشده باشد؛ در برخورد با مسائل گوناگون، توانایى، سرعت و چالاکى داشته باشد؛ بتواند موضع خودش را اتخاذ کند و کارساز باشد.

اگر این چیزها تحقق پیدا کند - که هر کدام از اینها شرایط و مقدماتى دارد و باید هم این مقدمات فراهم شود و تحقق پیدا کند - آنگاه شما خواهید توانست هدایت و مدیریت افکار عمومى را از لحاظ فرهنگ و اخلاق و رفتار و روحیه و امثال اینها کاملاً در دست داشته باشید؛ هیچ‏کس نمى‏تواند با شما در این زمینه رقابت کند.

هدفهاى کلان رسانه‏ى ملى‏

هدفهاى کلان ما در این زمینه چیست؟ اول، ارتقاء معرفت دینىِ روشن‏بینانه. من روى عنوان «روشن‏بینانه» تکیه مى‏کنم. معرفت دینى باید ارتقاء و گسترش پیدا کند؛ اما یک معرفت روشن‏بینانه و آگاهانه.

دوم، رفتار دینىِ مخلصانه. باز روى کلمه‏ى «مخلصانه» مى‏خواهم تکیه کنم. رفتارهاى دینى مى‏تواند ریاکارانه و متصنعانه و ظاهرسازانه باشد، مى‏تواند مخلصانه باشد. ما باید مردم را به رفتار و عمل دینى - یعنى عمل صالح - بکشانیم و این عمل، مخلصانه از آنها صادر شود.

سوم، ریشه‏دار کردن شناخت و باور به ارزشها و بنیانهاى فکرى انقلاب و نظام اسلامى. صرف این‏که ما در زمینه‏ى انقلاب و نظام، چیزهایى را کلیشه‏یى و شعارى تکرار کنیم، کافى نیست؛ باید نسبت به این شعارها در مردم باور حقیقى به‏وجود بیاید؛ این، کار رسانه‏ى ملى است.

چهارم، مصونیت دادن به ذهن جامعه از تأثیر مخرب تهاجم فرهنگى و ارزشىِ دشمن، که اشاره شد.

پنجم، باور به کارآمدى نظام.

ششم، ایجاد همگرایىِ عمومى و فضاى همکارى و محبت و وحدت در درون کشور و میان مردم. باید روحیه‏ى محبت، وحدت، همگرایى و ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود.

هفتم، آگاه‏سازى نسبت به مقوله‏هاى حساس؛ مثل علم. مسأله‏ى علم در کشور خیلى مهم است. با مطالعه‏ى دقیق و همه‏جانبه، انسان به چند سرفصل معدود مى‏رسد، که یکى از آنها علم است. ما براى آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرم‏افزارى و تولید علم و اندیشه و فکر که مطرح شد، باید جدى گرفته شود. خوشبختانه زمینه‏ها کاملاً آماده و استقبال هم خیلى خوب است. مردم را نسبت به مقوله‏ى علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملى، کار و ابتکارِ گره‏گشا و پیشبرنده و مقولاتى از این قبیل حساس کنید.

 




عرفان ::: پنج شنبه 87/3/9::: ساعت 12:39 صبح

<      1   2   3      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :10425
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<