سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در توصیف قدرت خدای سبحان ـ :اوست که آفریده هایش را در دنیا ساکن کرد و پیامبرانش را به سوی جنّ و انس فرستاد تا برایشان پرده از دنیا برگیرند [امام علی علیه السلام]

نقد رسانه

برداشت اول-

درست آن چه امروز برای ما روشن و واضح است،
برای نسل های آینده مبهم می باشد
و تاریخ روشنگر نسل های آینده است
و امروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند،
باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.
روح الله الموسوی الخمینی،صحیفه ی نور،ج2،ص84

***

شبکه یک سیما:ماجراهای دختر چشم بادامی(به زودی)
شبکه دو سیما:جواهری در قصر(پخش شد و تمام شد؛به دیگر سخن همان یانگوم خودمان)
شبکه سه سیما:امپراطور دریا(همان که امروز روز پخش می شود)
شبکه چهار سیما:ارتش سرخ کره(!!)و آن دختره(به زودی)
شبکه تهران:در پیت ترین یانگوم دنیا(به زودی)
و...

داشتم پیش خودم فکر می کردم که این روزها چه قدر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارد خوب کار می کند.یادم نمی رود که وقتی داشت «ساعت شنی» یا قبل تر از آن،نرگس و چهارخونه و شب های برره پخش می شد،نمایندگان مجلس و اهالی فرهنگ و دست اندرکاران نگران امور،چه قدر نگران جو فرهنگی مملکت بودند و سر مهندس عزت فریاد می کشیدند که وا فرهنگا!وا اسلاما!وا مردما!چه دارید بر سر اصالت این ملت می آورید؟...هان؟؟

اما الآن که نه «ساعت شنی» پخش می شود و نه «نرگس» و غیره،همه راحت شدند و صدایشان هم در نمی آید.خوب بالاخره هر چه باشند،این سریال ها از جواهری در قصر و امپراطور دریا و این ها که بهتر نیستند.یانگوم و امثالهم که کاری به کار ما ندارند.یک سری چشم بادامی می آیند جلوی دوربین،دلقک بازی در می آورند و می روند.«ساعت شنی» کجا و «امپراطور دریا» کجا... .

کلا فی الحال در برداشت اول می خواستم بگویم ای قلم های امین!(به قول خودتان البته)سرتان را راحت به بالین بگذارید که چشمان ملت مستضعف را درخشش جواهری در قصر پر کرده است و دیگر جای نگرانی نیست که فرهنگ مملکت با سریال هایی مثل «ساعت شنی» و امثالهم خدشه دار می شود.دیگر حنجره ی زیبایتان را به زحمت نیندازید.«ساعت شنی»ها دیگر پخش نمی شوند؛البته به همت بلند شما...دست مریزاد!!

.::**=== === === === === ===**::.

برداشت دوم-

درست آن چه امروز برای ما روشن و واضح است،
برای نسل های آینده مبهم می باشد
و تاریخ روشنگر نسل های آینده است
و امروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند،
باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.
روح الله الموسوی الخمینی،صحیفه ی نور،ج2،ص84

***

شبکه یک سیما:پدرخوانده
شبکه دو سیما:رقص پرواز(نکته:این سریال هیچ ربطی ندارد.به چی؟بعدا خودتان می فهمید.)
شبکه سه سیما:سینما؛گلخانه هر شب سریال های عهد دقیانوس را برای بار سی ام پخش می کند(هر سال،یک بار)
شبکه چهار سیما:یک کم مستند(از نوع هیچ کس ندیده)
شبکه پنج سیما:تا صبح(البته تکراری سال گذشته)
شبکه قرآن سیما:هم چنان ثابت قدم در پخش قرآن های مجلسی و گرفتن اشکال مردم که خدای ناکرده «ذ» را مثل «غ» تلفظ نکنند که اسلامشان دچار ایراد بشود.
و...

مثلا دهه ی فجر است.گوشمان پاره شد از بس حرف های نخ نما شده و تکراری شنیدیم:«منتظر حضور سبزتان هستیم...جان مادرتان بیایید راهپیمایی...تمامی احزاب و تشکل ها و حتی بقالی سر کوچه هم می آید...اصغر آقا تزریقاتی و آقا دوربینی هم می آیند...بیایید...»

سی سال از انقلاب گذشته است.ساختن یک فیلم سینمایی(در حد تیم ملی)و یا یک سریال جالب نهایتا 6 یا 7 سال طول می کشد.(دیگر خیلی همه چیز را صحنه ی آهسته فرض کنیم.)اما هنوز... .البته شاید دارند می سازند،ما خبر نداریم.چون باید فیلم هایی که بازیگران زمان شاه به عنوان توبه نامه در آن بازی کرده اند را تحمل کنیم و خط های وسطش که دائما می آیند و می روند و می خواهند فیلم را از وسط به دو نیم تقسیم کنند را دنبال کنیم.(البته می دانیم کیفیت DVD است.)البته بهتر است سریال استخوان داری پخش نشود.چون خاطر نمایندگان محترم مجلس و آن دسته از همیشه نگرانیان(!!)فرهنگ ملت،مکدر می شود.

من حیث المجموع در برداشت دوم هم می خواستم بگویم که ای نویسندگان امین!نمی خواهد زحمت بکشید.بگذارید مبهم بماند،آن چه برای شما روشن و واضح است.چه حالی داشت پیر جماران که این ها را به من و امثال من گوشزد کرد.چه فایده؟قلم های مسموم می تازند و نویسندگان امین ما معلوم نیست کجایند که این قلم ها را... .

.::**=== === === === === ===**::.

برداشت سوم-

درست آن چه امروز برای ما روشن و واضح است،
برای نسل های آینده مبهم می باشد
و تاریخ روشنگر نسل های آینده است
و امروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند،
باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.
روح الله الموسوی الخمینی،صحیفه ی نور،ج2،ص84

***

سال 1404،فرزند خطاب به پدر:بابایی!تو این وبلاگه نوشته انقلاب اسلامی ایران.مگه تو ایران هم انقلاب شده بابایی؟
همان سال 1404،پدر خطاب به فرزند:پسر گلم نمی دانم!این ها را ولش کن!الآن تلویزیون همان سریال افسانه ایی «تا صبح» را دارد.می گویند محصول 1385 است.خیلی قدیمی است.بیا برویم ببینیم.به نظرم علمی تخیلی باشد.
همان سال 1404،فرزند خطاب به پدر:برویم بابایی،برویم!

نویسندگان امین...قلم های مسموم...شکستن...نسل های آینده...مبهم...نسل های آینده...نسل های آینده...والسلام!

تکلمه 1:منظور ما از نویسندگان در این نوشتار،فیلمسازان و هم پیمانان آن ها بودند.ما گیری به نویسندگان به صرف نویسنده نمی دهیم و نمی توانیم بدهیم.آن ها حسابشان سواست.
تکلمه 2:می گویند مار از پونه بدش میاد،صاف میاد در خونه اش؛ماجرای ما هم همین است،از غر زدن متنفریم،شده ایم غر غرو!یکی نیست بگوید که ای عمو!خودت چه کاره ای؟
تکلمه 3:در همین جا جا دارد از برنامه های خوب امسال تلویزیون مثل «محرمانه» و «1404»(حداقل برای نوآوری شان و صرف نظر از لحاظ محتوا)تشکر و قدردانی گردد.




عرفان ::: یکشنبه 87/4/23::: ساعت 2:52 عصر

بدلیل عدم حضور میرباقری، معاونت سیما

 

 

 

 

نقد نافرجام رسانه ملی

 

برنامه نقد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که قرار بود دیروز بر گزار شود، به دلیل عدم حضور مسؤولین رسانه ملی لغو شد.

دبیر خانه نقد صدا و سیما اعلام کرد: «در حالی که بیش از 18 ماه از تشکیل دبیرخانه بررسی و نقد صدا و سیما در بسیج این دانشگاه می گذرد، و در حالی که این دبیر خانه دو همایش نقد با عنوان «دین در چشم شیشه ای 1 و2» را در کارنامه دارد، اما همچنان شاهد استنکاف مسؤولین رسانه ملی از حضور در این جلسات نقد هستیم.»

در این همایش -با عنوان «طنز و برنامه های نوروزی در چشم شیشه ای»- قرار بود دکتر میر باقری، معاونت سیما حضور یابد که به دلایل نا معلومی از شرکت در این جلسه سر باز زد. دبیرخانه بررسی و نقد صدا و سیما در ادامه انتقاد کرد که: در خرداد ماه سال گذشته نیز قرار بود همایش دین در چشم شیشه ای با موضوع دفاع مقدس برگزار شود که ازآقای رجبی معمار مدیر شبکه 5- دعوت به عمل آمد اما آن جلسه هم درست در روز همایش به خاطر عدم حضور مهمان- لغو شد.»

 دبیر خانه نقد که در مقدمه همایش دیروز سه نشریه دانشجویی منتشر کرده بود، بعد از قطعی شدن عدم حضور مسؤولین، دعوت از ایشان را« آب در هاون کوبیدن » دانست و نگاه مدیران صدا و سیما را نسبت به این همایش ها «شوخی کودکانه» نامید.

این نشریه با استناد به سخنان امام راحل(ره) مبنی بر «انقلابی بودن اسلام» و همچنین بیانات مقام معظم رهبری و انتظار ایشان از جوانان و دانشجویان نسبت به مطالبه، انتقاد کرد که چرا در حالی که رهبر انقلاب وظیفه مسؤلین و دانشجویان را روشن کرده اند، مسؤلین پاسخگوی مطالبات دانشجویی نیستند؟ و ادامه داد که حتی رئیس جمهور به راحتی دعوت دانشجویان را می پذیرد و طبق فرمایش های مقام معظم رهبری، خود مسؤلین باید بخواهند که در جمع های دانشجویی شرکت کنند که متأسفانه هنوز شاهد چنین وضعی نیستیم!

این نشریه اعلام کرد که این اشتباه مدیران را نادیده نمی گیرد و تا وقتی به وظیفه عرفی و شرعی اش عمل نکند آرام نمی نشیند. از این رو آخرین دعوت خود را از رئیس رسانه ملی به عمل آورده است و بیان داشته که آقای ضرغامی باید در روز بیستم خرداد ماه سال جاری در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی حضور یابند و این آخرین فرصت رسانه ملی برای جبران گذشته است.

همچنین از آن جا که لغو جلسات در روز همایش اعلام می شده، در نامه به ضرغامی تذکر داده شده است که عدم حضور خود را حداکثر تا 11خرداد اعلام کند.




عرفان ::: چهارشنبه 87/3/1::: ساعت 10:47 عصر

در سا ل  گذشته و ایام تعطیلات از تلویزیون خود چه نتیجه ای به دست اوردیم؟

 

مقدمه: در کنار پنجره نشسته بودم و به موضوی انشاع خود فکر می کردم که ناگهان بادی وزید و رشته افکارم را پراکنده کرد. بلند شدم و افکارم را جمع کردم. قلم به دست گرفتم و انشاع خود را این گونه آغاز کردم.

 

متن: ما در امسال از تلویزیون نتایج مهمی به دست می گیریم. در امسال تلویزیون ما چند برنامه خوب داشت که در تلویزیونِ دایی اینا هم همان برنامه ها را داشت ولی آنتنِ دایی اینا خراب بود و دایی اینا هی از برنامه ها اشکال وارد می کرد اما من مخالف بودم.

 

یکی از برنامه های خوب تلویزیون ما سریال ساعت شنی بود که ما متوجه شدیم فساد یعنی چه در ضمن در مورد رحم اجاره ای هم چیزایی فهمیدیم یک نکه مهم هم انکه رحم اجاره ای مشکل  خیلی خیلی ........ مهم در مملکت ما است که برای ان فیلم میسازند و عدالت و... مهم نیست  

برنامه خوب دیگری که برای ما ساخته شده بود مرد هزار چهره بود که ما فهمیدیم  می شود با همه شوخی کرد تکه کلام انها را استفاده کرد حرکات دست انها را استفاده کرد در ضمن به فرهنگ و هر چه بخواهیم هم ...... تازه یه  هنر نمایی دیگر انکه قسمت اول داستان یه چیزی میگیم بعد حذف میکنیم تا همه عالم بفهمند

و تازه مجانی می دیم مهندس حالشو ببره...... و ما نتیجه گرفتیم که مهران مدیری برای پولدار گشتن چقدر زحمت می کشد و برنامه های خیلی هنرمندانه می سازد.

 

در تلویزیون ما امسال یک برنامه فوق العاده هم بود که تلویزیون دایی اینا بیشتر نشانش می داد. که فرزاد حسنی مجری صندلی داغ شده بود و می آمدند خاطره می گفتند. ما چند نتیجه مهم از این برنامه می گیریم: یکی این که بابا و مامانمان خیلی حیف شد که توی دوم خرداد و سوم تیر به یک کسانی رای دادند که توی صندلی داغ نبودند. آن ها باید به آن کسانی رای می دادند که توی صندلی داغ فرزاد حسنی بودند چون همه دیدیم که این ها چقدر نازنین بودند. نتیجه دیگر این است که ممکن بود همان طور که یکبار دایی اینا چند سال پیش سفارت آمریکا را گرفتند و گفتند لانه جاسوسی است، الآ ن هم خدای نکرده کارهای بدتری می شد و تازه الکی وقت مردم گرفته شد و دایی ام اشتباه می کند که می گوید باید مردم خودشان رییس جمهور شدن بنی صدر را تجربه می کردند. بلکه نتیجه می گیریم باید از اول به مردم می گفتند که بنی صدر بد است و خیلی حیف شد. ان شاء الله تکرار نشود. اما دایی اینا هی می گفت امام مرد باتدبیری بود و کارش روی حساب بود اما من به دایی اینا گفتم تو بهتر می فهمی یا فرزاد حسنی شان؟

امسال در ایام انقلاب ما چند فیلم قدیمی دیدیم که به خاطرش نمایندگان مجلس و فرزاد حسنی از کارگردان کل تلویزیون تشکر کردند و سریال دیگر دهه فجر «همون که انگلیسی ها همه کار کردند و امریکا و روسیه و... هیچی» بود که ما نتیجه گرفتیم چیزهایی که توی تاریخ می گویند دروغ است. چون اولاً آن زمان ها خانم معلم ها با چادرمشکی می رفتند مدرسه. دوماً انجمن حجتیه ای ها نه تنها انقلابی ها را اذیت نمی کردند و به ساواک لو نمی دادند بلکه خانه شان را هم می دادند انقلابی ها مخفی شوند و فقط با انقلابی ها بحث می کردند. سوما آن زمان ها با تلفن عمومی زنگ می زدند به یک شهرستان دیگر. چهارماً انقلاب خیلی راحت بوده چون همه ش لب دریا و تو ویلا بوده و ما آرزو داشتیم کاش در زمان انقلاب مبارز بودیم و حالش را می بردیم. و دایی اینا می گوید که ما در انقلاب به این کارها نمی گفتیم مبارزه و این اصلاً شهید نیست و ما کارهایمان روی برنامه بود. اما بابا می گوید: دایی جان، احترام بزرگتری ات سر جایش؛ اما تو بهتر می فهمی یا آقای دکتر ضرغامی؟ و من پرسیدم آقای دکتر ضرغامی چه کسی است؟ و بابا گفت کارگردان تلویزیون است. و من فهمیدم دکتر شدن چه خدمتی به جامعه می کند و حتماً به آقای ضرغامی رای می دهم.

 

نتیجه گیری: ما نتیجه می گیریم که تلویزیون یک رسانه است و دایی اینا مزخرف می گوید و بابا می گوید چون دایی اینا عرضه نداشت بعد جنگ کار خوبی برای خودش جفت و جور کند و الآن دستش به دهنش نمی رسد به من حسودی اش می شود و این ها را از لجش می گوید. پس ما می فهمیم که باید دنبال موقعیت های خوب باشیم و امیدوارم روزی که آقای ضرغامی رییس جمهور شد بابا کارگردان کل تلویزیون بشود و من فرزاد حسنی بشوم و دایی ام را به صندلی داغ نمی آورم و بابایم بهتر می فهمد. این بود انشاع من، زنده باد معلم من.

 

 




عرفان ::: دوشنبه 87/2/30::: ساعت 1:31 صبح

<      1   2   3      
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 19


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :10171
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<